گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمدرضا شفیعی کدکنی: هر که تاب جرعه ای جام جنون بر دل نداشت وای بر حال دلش کز زندگی حاصل نداشت

❈۱❈
هر که تاب جرعه ای جام جنون بر دل نداشت وای بر حال دلش کز زندگی حاصل نداشت
همچو فرهاد از جنون زد تیشه ای بر فرق خویش این شهید عشق غیر از خویشتن قاتل نداشت
❈۲❈
دل فروشد همچو گردابی به کار خویشتن وز کسی چشم گشایش بهر این مشکل نداشت
شمع را این روشنی از سوز عشقی حاصل است گرمی عشق از نبودش جلوه در محفل نداشت
❈۳❈
در شگفتم از دلم کاین قطره طوفان به دوش در ره عشق و جنون آسایش منزل نداشت
خضر راهم شد جنون تا دل به مقصد راه برد کی به جایی می رسید ار مرشدی کامل نداشت ؟،
❈۴❈
در محیط پاکبازان فکر آسایش فناست موج ما جز نیستی آرامش ساحل نداشت

فایل صوتی زمزمه ها خضر راه

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها