محمدرضا شفیعی کدکنی:گر چشم بامداد به خورشید روشن است ما را دل از خیال تو جاوید روشن است
❈۱❈
گر چشم بامداد به خورشید روشن است
ما را دل از خیال تو جاوید روشن است
آوارگی ست طالع ما روشنان عشق
وین مدعا ز گردش خورشید روشن است
❈۲❈
در این شبی که روزنه ها تیرگی گرفت
ما را هنوز دیده ی امید روشن است
در قلب من دریچه به خورشید ها تویی
وقتی که شب ز روزن ناهید روشن است
❈۳❈
فرجام هر چراغی و شمعی ست خامشی
عشق است و بزم عشق که جاوید روشن است
کامنت ها