گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محمد بن منور:خواجه امام بوعلی فارمدی گفت، قدس اللّه روحه العزیز، کچون من بخدمت شیخ بوالقسم گرگانی رس...

خواجه امام بوعلی فارمدی گفت، قدس اللّه روحه العزیز، کچون من بخدمت شیخ بوالقسم گرگانی رسیدم و او مرا بانواع ریاضتها فرمود و مهذب و مؤدب شدم، او مرا بابوبکر عبداللّه برادری فرمود و هر دو را به خدمت شیخ بوسعید فرستاد بمیهنه. چون بمیهنه رسیدیم و سنن و شرایط بجای آوردیم و به خدمت شیخ در رفتیم حسن مؤدب را شیخ بفرمود کی ایزاری بیاورد و بمن داد، شیخ بمن فرمود کی بدین ایزار گرد را از دیوار دور می‌کن و بوبکر عبداللّه را فرمود که کفش درویشان راست می‌دار. چون سه روز مقام کردیم و این خدمت بجای آوردیم روز چهارم شیخ فرمود کی بخدمت شیخ بوالقسم باید رفت. چون به خدمت شیخ بوالقسم آمدیم ومدتی برین گذشت و هر دو شیخ برحمت حقّ سبحانه و تعالی نقل کردند سخن بر من گشاده گشت و مریدان پدید آمدند وصیت و آوازۀ من در جهان منتشر گشت و شیخ بوبکر عبداللّه را بآن بزرگواری در میان خلق شهرتی وصیتی نبود وذکر او سایر نگشت. یک روز بوبکر عبداللّه گفت کی شیخ بوسعید فرمود شیخ بوعلی را که بایزار گرد را از دیوار پاک می‌کن تا همۀ عمر بایزار سخن گرد معصیت از دیوار دل بندگان حقّ پاک می‌کند و ما را فرمود تا کفش درویشان راست می‌کردیم تا همۀ عمر در پایگاه بماندیم و کسی ما را نشناخت و ذکر ما نکرد.

فایل صوتی اسرار التوحید حکایت شمارهٔ ۹۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها