محیط قمی:صدف دیده شد از اشک روان دریایی به هوای گهر لعل روان بخشایی
❈۱❈
صدف دیده شد از اشک روان دریایی
به هوای گهر لعل روان بخشایی
جوی خون گر رود از دیده، به دامان شاید
که به رفت از نظر سرو سهی بالایی
❈۲❈
غم عشق تو خریدیم، به نقد دل جان
کس نکرده است ازین خوبترک سودایی
غرقه ی بحر غم عشق نترسد زبلا
نوح را نیست زطوفان بلا پروایی
❈۳❈
طی وادی خطرناک پرآشوب طلب
نتوان بی مدد راهبر بینایی
دوش در میکده در عالم مستی می گفت
با دل از کف شده ی خویش بت ترسایی
❈۴❈
می توان یافتن از حالت امروزی شیخ
کین سیه دل نبود معتقد فردایی
ملک العرش گواه است که بعد از احمد
جز علی نیست مرا راهبر و مولایی
❈۵❈
تا قوی دل به تولّای علی گشته «محیط»
نیست از دشمنی نه فلکش پروایی
کامنت ها