محیط قمی:حدیث موی تو نتوان به عمر گفتن باز از آن که عمر شود کوته و حدیث دراز
❈۱❈
حدیث موی تو نتوان به عمر گفتن باز
از آن که عمر شود کوته و حدیث دراز
به راه عشق تو انجام کار تا چه شود
برفت در سر این کار هستیم زآغاز
❈۲❈
به طاق دلکش آن ابروان محرابی
که دور از تو نباشد مرا حضور نماز
اگر نه از دل من رسم سوختن آموخت
چرا دمی نکند شمع، ترک سوز و گداز
❈۳❈
گرت هوا است که از خلق بی نیاز شوی
زیادتی مطلب، با نصیب خویش بساز
گناه بخت سیه بود، دست کوته ما
وگرنه سلسله ی موی دوست، بود دراز
❈۴❈
نحست گام نهی پای بر سر گردون
چو از نشیب طبیعت قدم نهی به فراز
اگر سعادت جاوید بایدت، ای دل
نمای شرح حقیقت، سخن مگو زمجاز
❈۵❈
حدیث لیلی و مجنون عامری بگذار
مخوان فسانه ی محمود غزنوی و ایاز
مدیح مظهر حق، مظهر حقایق گوی
ثنای حجّت ثانی عَشَر، نما آغاز
❈۶❈
سمّی ختم رُسل خاتم الائمه که هست
نهان زدیده و بر حضرتش عیان هر راز
سلیل خسرو دین عسکری شه کونین
ولی حق شه دشمن گداز و دوست نواز
❈۷❈
امام مُنتظر خلق، حجّت موعود
که هست چشم جهانی به رهگذارش باز
پناه کون و مکان صاحب الزمان مهدی
ولی قائم بالسیف، شهسوار حجاز
❈۸❈
خجسته نامش زان بر زبان نمی آرم
که روزگار رقیب است، آسمان غمّاز
ز خوان مکرمتش وحش و طیر روزی خوار
به شکر موهبتش جنّ و انس هم آواز
❈۹❈
به اوج جاهش جبرئیل عقل می نرسد
به بال شوق کند تا ابد اگر پرواز
شها حقیقت وحدت تویی و دور از تو
شده حقیقت و وحدت بدل به شرک و حجاز
❈۱۰❈
ز حال مردم و وضع زمانه ناگفته
تو واقفی و نباشد به عرض حال نیاز
درآ زپرده و از یک تجلی رخسار
غبار شرک زمرآت ماسوی پرداز
❈۱۱❈
«محیط» زنده شود بعد مرگ گر نشود
ظهور دولت حق راست نوبت آغاز
کامنت ها