محیط قمی:گرفت عهد زاشیا، دو روز، رب قدیر یکی به روز الست و یکی به روز غدیر
❈۱❈
گرفت عهد زاشیا، دو روز، رب قدیر
یکی به روز الست و یکی به روز غدیر
گرفت عهد ز ذرات، بر خدایی خویش
نخست روز و دویم روز بر خلاف میر
❈۲❈
شه سریر ولایت، علی عمرانی
که از فزونی نتوان، فضائلش تقریر
نخست روز الست بربکم فرمود
بدون واسطه ای، بعثت رسول و سفیر
❈۳❈
الست اولی بالمؤمنین من انفسهم
سرود روز دوم زامر حق، رسول و بشیر
ولی به روز دوم یافت دین حق تکمیل
به نصّ آیه ی اکمال و بیّنات کثیر
❈۴❈
گشای گوش حقیقت، نیوش تا برتو
زشرح روز دوم، شمّه ای کنم، تقریر
به حکم نصّ صریح و تواتر و اجماع
ثبوت یافته در نزد عالمان خبیر
❈۵❈
که روز ثامن عشر دوم ز ذی لاحجّه
که از الست بعید غدیر، گشته شهیر
پس از فراغت اعمال حجّ، باز پسین
رسید خواجه ی لولاک چون، به خمّ غدیر
❈۶❈
بُدند ملتزم موکب شرف زایش
زسر فرازان، جمعی کثیر و جمع غفیر
به حضرت نبوی جبرئیل شد نازل
به امر بار خدا، ایزد سمیع و بصیر
❈۷❈
به خواند آیه ی یا ایّها الرّسول بر او
که هست امر به نصب، امیر خیبر گیر
مفاد آیه که اصلی، غرض رسالت را
بود رساندن و تبلیغ این مهم خطیر
❈۸❈
نکرده ای تو رسالات خویش را تبلیغ
گر این رسالت ماند، به پرده ی تستیر
مدار بیم زمردم که حفظ یزدانت
نگاه دارد از شرّ منکران شریر
❈۹❈
رسول اکرم، ابلاغ امر یزدان را
فرود آمد، در آن مقام بی تأخیر
نمود انجمنی آن چنان که مانندش
ندیده است و نبیند، دگر سپهر اثیر
❈۱۰❈
شمار خلق زسبعین الف افزون بود
سخن کنم زکمی، درگذشتم از تکثیر
برای آن که تمامیّ خلق بینندش
که کس نگوید، تبلیغ را شده تقصیر
❈۱۱❈
نمود منبری آماده از جهاز شتر
فراز عرشه برآمد، رسول عرش سریر
به خواند آیت تبلیغ را به صوت بلند
پس از ستایش یزدان بی شریک و نظیر
❈۱۲❈
بلی به پاسخ گفتند، اهل انجمنش
تمام متّفق القول، از کبیر و صغیر
گرفت عهد از ایشان چو بر رسالت خویش
نمود آمدن جبرئیل را تقریر
❈۱۳❈
گرفت دست علی را به دست و کرد بلند
چنان که در نظر ناظران نماند ستیر
به گفت هر که منش مقتدا و مولایم
علی است او را مولا، علی بر او است امیر
❈۱۴❈
چنان که هارون از بهر موسی عمران
علی مرا است وصیّ و علی مرا است وزیر
نمود از پی اتمام حجّت و تبلیغ
مر این کلام فرح بخش جان فزا تقریر
❈۱۵❈
سپس سرود که یا رب، والِ مَن و والاه
ظهیر و ناصر، او را، ظهیر باش و نصیر
نخست تابع او را عزیز دار مدام
حسود و منکر او را، نمای خوار و حقیر
❈۱۶❈
نزول آیه ی الیوم را پس از این امر
به گفت از پی تکمیل امر حق، تکبیر
سه روز کرد در آنجا وقوف و از مردم
گرفت بیعت بهر، امیر خیبر گیر
❈۱۷❈
زبان به بخ بخ گشود، بن خطاب
برای تهنیت میر بی عدیل و نظیر
ازین قضیه برآشفت، حرث بن نعمان
که بُد منافق و کافر دل و خبیث و شریر
❈۱۸❈
بر رسول خدا آمد و گشود، زبان
ز روی کینه ی خصمانه، برکشید نفیر
به خشم گفت که ما را، بهر چه کردی امر
به ظاهر از تو شنیدیم، چون نبود گزیر
❈۱۹❈
کنون به گویی باشد علی پسر عم من
امیر بر همه ی خلق از صغیر و کبیر
خدای گفته چنین یا تو خویش می گویی
رسول اکرم فرمود: گفته حیّ قدیر
❈۲۰❈
سرود حرث: خدایا گر این سخن صدق است
به من فرست عذابی، در آن مکن تأخیر
فرود آمد سنگی، زآسمان به سرش
زخشم ایزد و شد رهسپار، سوی سعیر
❈۲۱❈
«محیط» را خط بطلان کشیده شد به گناه
به دست شوق چه کرد، این حدیث را تحریر
کامنت ها