محیط قمی:دو چیز مایه ی عشرت بود، علی التّحقیق وصال یار موافق، وصل جام رحیق
❈۱❈
دو چیز مایه ی عشرت بود، علی التّحقیق
وصال یار موافق، وصل جام رحیق
وصول جام رحیق است، آیت دولت
وصال یار موافق، سعادت و توفیق
❈۲❈
به سالخورده می ناب و خورد سال نکار
دهم هر آن چه مرا هست، از جدید و عتیق
رموز غیب بخوانم، زخط روشن جام
زلعل دوست کنم درک نکته های دقیق
❈۳❈
مرا زخاصیت لعل دوست، شد معلوم
نگین خاتم جم بوده لاله رنگ عقیق
کنار سبزه به نوشم، به نغمه ی دف و چنگ
بیاد لعل لب دوست، باده ی چو عقیق
❈۴❈
هر آن که موسم گل بگذرد زشاهد گل
اگر فلاطون باشد، تو می کُنش تَحمیق
همان تصور بی جا است ترک یار مدام
که هیچ عقل سلیمش نمی کند تصدیق
❈۵❈
برای روشنی دیده، حرز جان سازم
گرم به دست فتد خاک پای یار شفیق
زنقد جان گهری نیست چون گرامی تر
به شوق دل کنمی جان نثار راه رفیق
❈۶❈
به یادگار حدیثی بگویمت، بشنو
که یاد دارم از ناصحی شفیق و صدیق
دل شکسته بدست آر، اگر خدا طلبی
که این مقام بود جای حق، نه بیت عتیق
❈۷❈
جزای کرده ی خود هرکسی چو خواهد دید
تو را چه کار که آن مؤمن است و آن زندیق
حدیث عقل بر عاشقان چنان باشد
که در شریعت فتوای مُفتی زندیق
❈۸❈
طریق صدق و ارادت طلب که راه نجات
طریق بندگی او بود، علی التّحقیق
بود سلامت دست و زبان، مسلمانی
نمود پیر خرابات، این سخن تحقیق
❈۹❈
حذر نمای زدیوان آدمی صورت
که قاطعان طریقند و قائدان فریق
طریق پیروی شاه دین ز دست مده
که راه کعبه ی قُرب است این خجسته طریق
❈۱۰❈
خدیو خطه ی امکان شهنشه کونین
که با فلک نتوان کرد، درگهش تطبیق
پناه کون و مکان نوح وقت فلک نجات
که کائنات به بحر عطای او است غریق
❈۱۱❈
ولی قائم بالسیف، حجت موعود
امام عصر ولی الاه خضر طریق
به غیر اینکه سزا نیست ذات حقش خواند
هرآن چه عرضه کنم در ثنای او است حقیق
❈۱۲❈
مثال هستی کونین در بر ذاتش
مثال هستی قطره است، نزد بحر عمیق
پی سعادت جاوید نامه ی اعمال
«محیط» داد زمدح و ثنای شه تنمیق
کامنت ها