محیط قمی:به بزم قرب حجابی به غیر دوست ندیدم چو زین حجاب گذشتم به وصل دوست رسیدم
❈۱❈
به بزم قرب حجابی به غیر دوست ندیدم
چو زین حجاب گذشتم به وصل دوست رسیدم
ز لوح دل چو زدودم غبار ظلمت کثرت
جمال شاهد وحدت به چشم خویش بدیدم
❈۲❈
ز کام خود بگذشتم به خواهش دل جانان
رضای خاطر او بر مراد خویش گزیدم
ز غیر دوست رمیدن بود طریقه ی عاشق
عجب مدار اگر من زخویشتن برمیدم
❈۳❈
به دور نرگس مخمور لعل باده پرستت
وداع عقل به گفتم طمع زهوش بریدم
به یمن همت عشقت چه قیدها بشکستیم
ز شور جذبه ی شوقت چه خرقه ها که دریدم
❈۴❈
ترا به خلوت دل بوده منزل و من غافل
به هرزه در طلبت گرد هر دیار دویدم
به عالمی نفروشم غم محبت جانان
که این متاع گرامی به نقد عمر خریدم
❈۵❈
بسان نرگس شوخت مدام سرخوش و مستم
از آن زمان که زلعلت شراب شوق چشیدم
کمان عشق که گردن کشیدنش نتواند
به یک اشاره ی ابروی دلکش تو کشیدم
❈۶❈
به جز محمد و آلش زکس امید ندارم
به کامرانی جاوید زین امید رسیدم
ز خاک درگه پنجم امام رفت حدیثی
شمیم روضه ی رضوان زشش جهت بشنیدم
❈۷❈
محمّد بن علی باقرالعلوم شه دین
که داغ بندگیش از ازل به جبهه کشیدم
به عرض حال چه حاجت بود که هست یقینم
که واقف است به درد نهان و رنج پدیدم
❈۸❈
«محیط» در حق من ظنّ بد مبر به خرابی
که مست باده ی عشق شهم نه مست نبیدم
کامنت ها