محیط قمی:بَرِ رُخ تو حرام است روی گُل دیدن به پیش زلف تو جعد بنفشه بوئیدن
❈۱❈
بَرِ رُخ تو حرام است روی گُل دیدن
به پیش زلف تو جعد بنفشه بوئیدن
به نزد تنگ دهانت، به غنچه دل بستن
خطاست شرط کمال است، نکته سنجیدن
❈۲❈
نموده وام، صراحی گریستن از من
چنان که جام زلعل لب تو خندیدن
تو شمع محفل انسی و وقت دادن جان
خوش است گرد تو پروانه وار گردیدن
❈۳❈
برنجم از تو بتیغم، اگر زنی ای دوست
که نیست شیوه ی عاشق، زیار رنجیدن
به غیر ساتر و ستار، اسم اعظم نیست
که بهترین صفات است، عیب پوشیدن
❈۴❈
مراد خاطر مولی طلب، چو بنده شدی
که نیست حد تو، رد کردن و پسندیدن
بساط عیش مچین در بسیط خاک که چرخ
نچیده دست گشاید، برای برچیدن
❈۵❈
مرو به عشق بتان، ای که باک جان داری
که کار بوالهوسان نیست، عشق ورزیدن
حذر ز نفس پرسی نما که افزون است
گناه نفس پرسی، ز بت پرستیدن
❈۶❈
نموده اند بدین شیوه عارفان تسلیم
که حاصلی ندهد، غیر رنج کوشیدن
«محیط» هرچه به گوید به جز ثنای علی
مدار گوش که فرض است، لغو نشنیدن
❈۷❈
علی چو دست و لسان خدای و عین خدا است
علی پرستی باشد، خدا پرستیدن
کامنت ها