محیط قمی:یاری که بهر او بود، بسیار چشم در ره در روز نیمه ی ماه، از ره رسید ناگه
❈۱❈
یاری که بهر او بود، بسیار چشم در ره
در روز نیمه ی ماه، از ره رسید ناگه
معشوق منتظر را، آمد زمان دیدار
عشاق منتظر را، آگه کنید، آگه
❈۲❈
به گرفت شاهد غیب، برقع زایزدی رخ
روشن ز طلعتش گشت، بزم شهود خه خه
هان ای خداپرستان، گردید حق پدیدار
آرید سوی او رو، جویید در برش ره
❈۳❈
زاندیشه های باطل، دل را نگاه دارید
کاین واقف الضمایر، باشد زقلب آگه
در هیکل بشر کرد، رب البشر تجلی
کونین جبهه سودند، بر خاک سجداله
❈۴❈
از مشرق ولایت آن شمس گشته طالع
کز وی فروغ جوید، هم آفتاب و هم مه
سلطان ملک امکان، مهدی صاحب الامر
فرماندهی که باشد، بر ماسوی شهنشه
❈۵❈
در دست قدرت او است، عرش برین چو خاتم
ظلّ الاه افسر، تخت ولایتش که
گردون به رتبه باشد، خرگاه حشمت وی
رخشنده اخترانش، رخشان قباب خرگه
❈۶❈
دست گهرفشانش، ابری است بی کرانه
الطاف بی نهایت، بحری که نیستش ته
یوسف چو داشت در چنگ، حبل ولایت وی
بر اوج تخت عزّت، شادان شد از ته چَه
❈۷❈
ممکن نیارمش خواند، زآن جهت که هر دم
از وی صفات واجب، گردد پدید صد ره
واجب نشایدش گفت، ز آن رو که ذات واجب
بی چون خدای باشد، ربی و ربه الله
❈۸❈
گر از نظر نهان است، در پیش دیده ظاهر
باشد ممد کونین، الطاف او بهر گه
گیرد ز حال اشیاء، یک لحظه گر نظر باز
ماند نه بیش و نی کم، پاید نه کوه و نی که
❈۹❈
هستند رهنمایان، بعد از نبی ده و، دو
این خضر وقت باشد، خاتم بر آن دو، و ده
از یمن بندگیش، گردید شاه اسلام
بوالنصر ناصرالدّین، بر خسروان شهنشه
❈۱۰❈
هر جا که روی آرد، این شهریار عادل
الطاف حُجت عصر، بادش معین و همره
بادا بقای خسرو، و ایام دولت او
چندان که مهر و مه است، در آسمان سفر گه
❈۱۱❈
بر عارفان چو دارند، نظم «محیط» عرضه
لله در قائل، گویند رحمة الله
کامنت ها