محیط قمی:ای آفتاب از مه روی تو آیتی تاریک شب ز ظلمت مویت کنایتی
❈۱❈
ای آفتاب از مه روی تو آیتی
تاریک شب ز ظلمت مویت کنایتی
جز پیر میفروش پی دفع درد و غم
از هیچ کس به عمر ندیدم کفایتی
❈۲❈
سرو چمن ز قامت دلجوت جلوهای
آب خضر ز لعل لبانت کنایتی
در هر سری ز سنگ جفایت نشانهای
در هر دلی ز آتش عشقت سرایتی
❈۳❈
شاهی تو را سزد که توانی بنا، گرفت
هر دم به یک اشاره ابرو ولایتی
در فوج دلبران که به نصرت مُسلّمند
فرخندهتر ز سرو قدت نیست رایتی
❈۴❈
بپْذیر پند من که شنیدم ز کاملی
وز این صحیحتر نشنیدم روایتی
مشکن دل کسی که به اجماع عقل و نقل
نبْود به هیچ کیش، بتر زین جنایتی
❈۵❈
غیر از علیّ و آل، نباشد «محیط» را
از کس امید لطفی و چشم عنایتی
کامنت ها