گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:هرزه نقاب رخ مکن طرهٔ نیم تاب را زاغ چسان نهان کند بیضهٔ آفتاب را

❈۱❈
هرزه نقاب رخ مکن طرهٔ نیم تاب را زاغ چسان نهان کند بیضهٔ آفتاب را
وصل تو چون نمی‌دهد در ره عشق کام کس چند به چشم تشنگان جلوه دهد سراب را
❈۲❈
کام که بوده در پیت گرم که می‌نمایدم حسن فزاست از رخت صورت اضطراب را
با دگران چها کند عشق که در مشارکت رشک دهد ز کوه کن خسرو کامیاب را
❈۳❈
عشق ز سینه چون کند تندی آه را بدر حسن به جنبش آورد سلسلهٔ عتاب را
سحر رود به گرد اگر بند کند فسون‌گری در قفس دو چشم من مرغ غریب خواب را
❈۴❈
غیر گیاه حسرت از خاک عجب که سرزند دجلهٔ چشم من اگر آب دهد سحاب را
ناز نگر که پای او تا به رکاب می‌رسد دست ز کار می‌رود حلقه کش رکاب را
❈۵❈
ناصح ما نمی‌کند منع خود زا رخش بلی دور به خود نمی‌رسد ساقی این شراب را
طرح سفر دگر کند آن مه و وقت شد که من شب همه شب رقم زنم نامهٔ بی‌جواب را
❈۶❈
محتشم شکسته دل تا به تو شوخ بسته دل داده به دست ظالمی مملکت خراب را

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها