محتشم کاشانی:بیتصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست بیوقوف کیمیاگر نفع در اکسیر نیست
❈۱❈
بیتصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست
بیوقوف کیمیاگر نفع در اکسیر نیست
کلک مانی سحر کرد و بر دلی ننهاد بند
کانچه مقصود دل است از حسن در تصویر نیست
❈۲❈
دست عشقت کز تصرفهای کامل کوته است
هست دامنگیر من اما گریبانگیر نیست
شهر را کردن حصار و بر ظفر دادن قرار
دخل در تسخیر میدارد ولی تسخیر نیست
❈۳❈
قلعهٔ دل سالم از کوته کمندیهای توست
ورنه در امداد خیل حسن را تقصیر نیست
شاه عشقت با همه کامل عیاریها زده
سکهای در کشور دل کایمن از تغییر نیست
❈۴❈
بند نامضبوط و صید بسته قادر بر نجات
صید بند ایمن که پای صید بیزنجیر نیست
عشقت از معماری دل دور دارد خویش را
این کهن ویرانه گویا لایق تعمیر نیست
❈۵❈
از تو دارد محتشم دیگر شکایتها بلی
جمله را گنجایش اندر حیز تقریر نیست
کامنت ها