محتشم کاشانی:غیر مگذار که در بزم تو آید گستاخ گرم صحبت شود و با تو درآید گستاخ
❈۱❈
غیر مگذار که در بزم تو آید گستاخ
گرم صحبت شود و با تو درآید گستاخ
در فریبنده سخنها چو دمد باد فسون
برقع از چهرهٔ شرم تو گشاید گستاخ
❈۲❈
به نگاه تو چو از لطف بشارت یابد
به اشارت ز لبت بوسه رباید گستاخ
دست جرات چو گشاید ز خیالات غلط
دستیازی به خیال تو نماید گستاخ
❈۳❈
آن که پنهان کندت سجده چو می با تو کشد
آید و رخ به کف پای تو ساید گستاخ
هست شایستهٔ فیض نظر پاک بتی
که نظر در رخش از بیم نشاید گستاخ
❈۴❈
محتشم بلبل باغ تو شد اما نه چنان
که در اندیشهٔ گل نغمه سراید گستاخ
کامنت ها