گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:دلم از غمش چه گویم که ره نفس ندارد غم او نمی‌گذارد که نفس نگه ندارد

❈۱❈
دلم از غمش چه گویم که ره نفس ندارد غم او نمی‌گذارد که نفس نگه ندارد
چه ز مزرع امیدم دمد از جفای ترکی که ز ابر التفاتش همه تیغ و تیر بارد
❈۲❈
تن خویش تا سپردم به سگش ز غیرت آن که خدنگ نیمه‌کش را نفسی نگاه دارد
ز نشستنش به مسجد به ره نیاز زاهد شده یک جهت نمازی به دو قبل می‌گذارد
❈۳❈
تو که داغ تیره روزی نشمرده‌ای چه دانی شب تار محتشم را که ستاره می‌شمارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۶۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمدامین
2016-09-06T14:43:34
سلام و درودشده یک جهت نمازی به دو قبل می‌گذاردبا توجه به نماز، "می‌گزارد" صحیح است.