گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:شبی که بر دلم آن ماه پاره می‌گذرد مرا شرارهٔ آه از ستاره می‌گذرد

❈۱❈
شبی که بر دلم آن ماه پاره می‌گذرد مرا شرارهٔ آه از ستاره می‌گذرد
خراش دل ز سبک دستی کرشمهٔ او به نیم چشم زدن از شماره می‌گذرد
❈۲❈
دلم بر آتش غیرت کباب می‌گردد چو تیرش از جگرپاره پاره می‌گذرد
ز رخش صبر و شکیبائی آن گزیده سوار پیاده می‌کندم چون سواره می‌گذرد
❈۳❈
مشو به سنگدلیهای خویشتن مغرور که تیر آه من از سنگ خاره می‌گذرد
تو ای طبیب ازین گرمتر گذر قدری بر آن مریض که کارش ز چاره می‌گذرد
❈۴❈
به صد فسون بتان محتشم ز دین نگذشت ولی اگر تو کنی یک اشاره می‌گذرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امین کیخا
2013-07-23T09:25:11
چاره اینجا یعنی درمان ، ناچار یعنی ناگزیر ، ناگزیر همان ضرور و ضروری است ، اندک ناگزیر هم که به قول دوستان یعنی کمی که از دنیا به ان بسنده ایم .