محتشم کاشانی:جدائی تو هلاکم ز اشتیاق تو کرد تو با من آن چه نکردی غم فراق تو کرد
❈۱❈
جدائی تو هلاکم ز اشتیاق تو کرد
تو با من آن چه نکردی غم فراق تو کرد
به مرگ تلخ شود کام ناصحی که چنین
شراب صحبت ما تلخ در مذاق تو کرد
❈۲❈
ز عمر بر نخورد آن که قصد خرمن ما
به تیز ساختن آتش نفاق تو کرد
اجل که بی مددی قتل این و آن کردی
چو وقت کار من آمد به اتفاق تو کرد
❈۳❈
فغان که هر که به نامحرمی مثل گردید
فلک به رغم منش محرم وثاق تو کرد
شبانه هر که به بزمی فتاد و رفت فرو
صباح سر به در از غرفة رواق تو کرد
❈۴❈
ز خود هلاکتری دید و سینه چاکتری
به هر که محتشم اظهار اشتیاق تو کرد
کامنت ها