گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:اگر لطفت ز پای اشک و آهم شعله برگیرد فلک زان رشحه‌تر گردد زمین زان شعله درگیرد

❈۱❈
اگر لطفت ز پای اشک و آهم شعله برگیرد فلک زان رشحه‌تر گردد زمین زان شعله درگیرد
نماید در زمان ما و تو بازیچهٔ طفلان فلک گردد ور عشق لیلی و مجنون ز سر گیرد
❈۲❈
به بالینش سحر آن زلف و عارض را چنان دیدم که زاغی بیضهٔ خورشید را در زیر پر گیرد
صبوحی کرده آمد بر رخ آثار عرق زانسان که شبنم در صبوحی جای بر گلبرگ تر گیرد
❈۳❈
کسی را تا نباشد این چنین چشمی و مژگانی به زور یک نظر کی دل ز صد صاحب نظر گیرد
ز بس شوخی دلارامی که دارد در زمین جنبش به صد تکلیف یک دم بر زمین آرام گر گیرد
❈۴❈
ز خرمن سوز آهم می‌جهد ای نخل نو آتش از آن اندیشه کن کاین آتش اندر خشک و تر گیرد
فلک خوی تو دارد گوئی ای بدخو که از خواری اگر بیند به تنگم کار بر من تنگ‌تر گیرد
❈۵❈
تزلزل بر درد دامان صحرای قیامت را چو دست محتشم دامان آن بیدادگر گیرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها