گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد بکوشم تا سگ دنباله گیر محملم سازد

❈۱❈
چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد بکوشم تا سگ دنباله گیر محملم سازد
از وی چون پرده افتد برملا از من کند رنجش که از همراهی خود با رقیبان غافلم سازد
❈۲❈
کندبر من بتیغ آن بت گنه ثابت که هر ساعت ز بیم جان بنا واقع گناهی قایلم سازد
ز دل بس رازهای پرده گر سر بر زند روزی که دل فرسائی بار جفا نازک دلم سازد
❈۳❈
ز فتانی به ایمائی کند واقف رقیبان را اجازت ده نگاهش چون به ابرو مایلم سازد
ز خارج پیچشی‌ها در دمم باید شدن بیرون دمی از مصلحت در بزم خود گر داخلم سازد
❈۴❈
درونم محتشم زان مست کین خواهد شدن شادان ولی روزی که دور چرخ ساغر از گلم سازد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها