محتشم کاشانی:خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد گشاده روی سحرگه ز خواب برخیزد
❈۱❈
خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد
گشاده روی سحرگه ز خواب برخیزد
علیالصباح نشیند چو مه به مجلس می
شبانه با رخ چون آفتاب برخیزد
❈۲❈
ز تاب می گل رویش چنان برافروزد
که سنبل سر زلفش ز تاب برخیزد
بیاد آن مه خرگه نشین چو بارم اشگ
به شکل خوی که از آن صد حباب برخیزد
❈۳❈
شبی بود که چو از خواب دیده بگشایم
به دیدهام تو نشینی و خواب برخیزد
بهر زمین که خرامی چو آهوی مشگین
ز خاک رایحه مشگ ناب برخیزد
❈۴❈
چو محتشم ز دل گرم اگر برآرم آه
ز دود آن همه بوی کباب برخیزد
کامنت ها