گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:چو عشق کوس سکون از گران عیاری زد قرار خیمه با صحرای بی‌قراری زد

❈۱❈
چو عشق کوس سکون از گران عیاری زد قرار خیمه با صحرای بی‌قراری زد
دو روز ماند عیار حضور قلب درست ز اصل سکه چو برنقد کامکاری زد
❈۲❈
خوش آن نگار که چون کار و بار حسن آراست حجاب در نظرش دم ز پرده داری زد
نخست بر سر من تاخت هر شکار انداز که بر سمند جفا طبل جان شکاری زد
❈۳❈
به دست مرحمتش کار مرهم آسان است کسی که بر دل من این خدنگ کاری زد
نرفت ناقه لیلی به خود سوی مجنون کز آن طرف کشش دست در عماری زد
❈۴❈
نبرد بار به منزل چو محتشم ز جفا کسی که پیش رخت لاف پرده‌داری زد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۹۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها