گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:هیچ می گویی اسیری داشتم حالش چه شد خستهٔ من نیم جانی داشت احوالش چه شد

❈۱❈
هیچ می گویی اسیری داشتم حالش چه شد خستهٔ من نیم جانی داشت احوالش چه شد
هیچ می‌پرسی که مرغی کز دیاری گاه گاه می‌رسید و نامه‌ای می‌بود بربالش چه شد
❈۲❈
هیچ کلک فکر می رانی بر این کان خسته را جان نالان خود برآمد جسم چون نالش چه شد
در ضمیرت هیچ می‌گردد که پار افتاده‌ای مرغ روحش گرد من می‌گشت امسالش چه شد
❈۳❈
پیش چشمت هیچ می‌گردد که در دشت خیال آهوی من بود مجنونی به دنبالش چه شد
پیش دستت چاکری استاده بد آخر ببین مرگ افکندش ز پا غم کرد پامالش چه شد
❈۴❈
ملک عیش محتشم یارب چرا شد سرنگون گشت بختش واژگون برگشت اقبالش چه شد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

امیر
2016-06-28T07:33:34
مصراع آخر را چیزی افتاده است.