گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:دم جاندان آن بت بر سرم با تیغ کین آمد پس از عمری که آمد بر سر من این چنین آمد

❈۱❈
دم جاندان آن بت بر سرم با تیغ کین آمد پس از عمری که آمد بر سر من این چنین آمد
ز قتلم شد پشیمان تا ز اندوهم برآرد جان نه پنداری که رحمش بر من اندوهگین آمد
❈۲❈
سخن‌چین عقده‌ای در کار ما افکنده پنداری که باز آن بت گره بر ابرو و چین بر جبین آمد
ز دست مرگ خواهد یافت مرهم دردم آخر ازو زخمی که بر دل از نگاه اولین آمد
❈۳❈
سکون در خاک آدم کی گذارد عالم آشوبی که هر جا پانهاد از ناز جنبش در زمین آمد
ز سیلب اجل هرگز نیامد بر بنای جان شکستی کز هوای آن صنم در کار دین آمد
❈۴❈
تو زین سان محتشم نومید چون هستی اگر ناگه بشارت در رساند قاصدی کان نازنین آمد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

مصطفی محبی
2021-03-07T06:38:10
فکر میکنم مصرع اول این طوری باشه که: « دم جان دادن...»
مصطفی محبی
2021-03-07T06:40:43
دربین یکی مونده به آخر هم باید این طوری باشه:« در سیلاب...»