گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:یار بیدردی غیر و غم ما می‌داند می‌کند گرچه تغافل همه را می‌داند

❈۱❈
یار بیدردی غیر و غم ما می‌داند می‌کند گرچه تغافل همه را می‌داند
آفتابیست که دارد ز دل ذره خبر پادشاهیست که احوال گدا می‌داند
❈۲❈
گر بسازم به جفا لیک چه سازم با این که جفا می‌کند آن شوخ و وفا می‌داند
ای طبیب ار تو دوائی نکنی درد مرا آن که این در به من داد دوا می‌داند
❈۳❈
همه شب دست در آغوش خیالت دارم کوری آن که مرا از تو جدا می‌داند
روز و شب مهر تو می‌ورزم و این راز نهان کس ندانست به غیر از تو خدا می‌داند
❈۴❈
محتشم کز ملک و حور و پری مستغنی است خویشتن را سگ آن حور لقا می‌داند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۱۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها