محتشم کاشانی:دیشب که بر لبت لب جام شراب بود بر آتش حسد دل عاشق کباب بود
❈۱❈
دیشب که بر لبت لب جام شراب بود
بر آتش حسد دل عاشق کباب بود
در انتظار این که تو ساقی شوی مگر
جان قدح طپان و دل شیشه آب بود
❈۲❈
من مضطرب بر آتش غیرت که دم به دم
می پرده سوز خلوتیان حجاب بود
بیدار بود دیدهٔ کید رقیب لیک
از عصمت تو چشم حوادث به خواب بود
❈۳❈
پاست فرشته داشت که در مجلسی چنان
بودی تو مست و عاشق مسکین خراب بود
میسوختی چو ز آتش می پردههای شرم
آن کایستاده به رویت نقاب بود
❈۴❈
ننهاد کس پیاله ز کف غیر محتشم
کز مشرب تو در قدحش خون ناب بود
کامنت ها