گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:دی صبح دم که عارض او بی‌نقاب بود چیزی که در حساب نبود آفتاب بود

❈۱❈
دی صبح دم که عارض او بی‌نقاب بود چیزی که در حساب نبود آفتاب بود
صد عشوه کرد لیک مرا زان میانه کشت نازی که در میانهٔ لطف و عتاب بود
❈۲❈
از دام غیر جسته ز پر کارئی که داشت می‌آمد آرمیده و در اضطراب بود
در انتظار دردم بسمل شدم هلاک با آن که در هلاک من او را شتاب بود
❈۳❈
تا در اسیر خانه آن زلف بود غیر من در شکنجه بودم و او در عذاب بود
در صد کتاب یک سخن از سر عشق نیست گفتیم یک سخن که در آن صد کتاب بود
❈۴❈
امشب کسی نماند که لطفی ندید ازو جز محتشم که دیدهٔ بختش به خواب بود

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۳۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها