محتشم کاشانی:بترس از آن که درآرد سر از دهان من آتش به جانب تو کشد شعله از زبان من آتش
❈۱❈
بترس از آن که درآرد سر از دهان من آتش
به جانب تو کشد شعله از زبان من آتش
بترس از آن که ز آمیزشت به چرب زبانان
شود زبانهکش از مغز استخوان من آتش
❈۲❈
بترس از آن که چه باران لطف بر همه باری
به برق آه زند در دل تو جان من آتش
بترس از آن که ز حرف حریف سوز نوشتن
به جانب تو زند در قلم بنان من آتش
❈۳❈
بترس از آن که چه سک دامن تو گیرم و گیرد
بدامنت ز زبان شرر فشان من آتش
بترس از آن که چو من تیر آه افکنم از دل
به جای تیر جهد از دم کمان من آتش
❈۴❈
بترس از آن که ز سوزنده شعرها گه و بیگه
به مجلست فکند محتشم لسان من آتش
کامنت ها