گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:ازین لیلی و شانم خاطر ناشاد نگشاید به جز شیرین کسی بند از دل فرهاد نگشاید

❈۱❈
ازین لیلی و شانم خاطر ناشاد نگشاید به جز شیرین کسی بند از دل فرهاد نگشاید
چمن از دل گشایانست اما بر دل بلبل که دارد قید گل از سنبل و شمشاد نگشاید
❈۲❈
رگ باریک جانم خود به مژگان سیه بگشا که بیمار تو را این مشکل از فصاد نگشاید
نخواهی داد اگر داد کسی رخ بر کسی منما که دیگر دادخواهان را رگ فریاد نگشاید
❈۳❈
تو ای دل چون به بسمل لایقی بگذر ز آزادی که بنداز گردن صیدی چنین صیاد نگشاید
بزور دست و پائی بندهٔ خود را دگر بگشا که روزی راه طعن بندهٔ آزاد نگشاید
❈۴❈
ز آه من گشادی بر در آن دل نشد پیدا دلی کز سنگ بادش لاجرم از باد نگشاید
گشاد درد زین کاخ از درون جستم ندا آمد که از بیرون در این خانه گر بگشاد نگشاید
❈۵❈
بگو ای محتشم با ناصح خود بین که بی حاصل زبان طعنه برمجنون ما در زاد نگشاید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

شقایق عسگری
2018-08-02T01:01:14
چه تضاد و تشابه جالبی داره بیت 3 این غزل با این بیت از حافظبه مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینمبیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم