محتشم کاشانی:قاصد رساند مژده که جانان ما رسید ای درد وای بر تو که درمان ما رسید
❈۱❈
قاصد رساند مژده که جانان ما رسید
ای درد وای بر تو که درمان ما رسید
خوش وداع دیده کن ای اشک کز سفر
سیلاب بند دیدهٔ گریان ما رسید
❈۲❈
زین پس به سوز ای تب غم کز دیار وصل
تسکین ده حرارت هجران ما رسید
ای کنج غم تو کنج دگر اختیار کن
کاباد ساز کلبهٔ ویران ما رسید
❈۳❈
ای مژده بر تو مژده به بازار شوق بر
کان نورسیده میوهٔ بستان ما رسید
روی غریب ساختی ای داغ دل که زود
مرهم نه جراحت پنهان ما رسید
❈۴❈
تابی عجب ز دست فلک خورد محتشم
دست فراق چون به گریبان ما رسید
کامنت ها