گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:ز خواب دیده گشاد وز رخ نقاب کشید هزار تیغ ز مژگان برآفتاب کشید

❈۱❈
ز خواب دیده گشاد وز رخ نقاب کشید هزار تیغ ز مژگان برآفتاب کشید
نه اشک بود که چشمش به قتلم از مژه راند که ریخت خون من و تیغ خود به آب کشید
❈۲❈
ز غم هلاک شدم در رکاب بوسی او که پا ز دست من از حلقهٔ رکاب کشید
خدنگ فتنه ز دل میفتاد کج دو سه روز به چشم بد دگر این تیر را که تاب کشید
❈۳❈
نمود دوش به من رخ ولی دمی که مرا حواس رخت به خلوت سرای خواب کشید
دمی که ماند فلک عاجز چشیدن آن به قدرت عجبی عاشق خراب کشید
❈۴❈
دلم به بزم تو با غیر بود عذرش خواه که گرچه داشت بهشتی بسی عذاب کشید
هلاک ساز مرا پیش از آن که شهره شوی که کارم از تو به زاری و اضطراب کشید
❈۵❈
به وصف ساده رخان محتشم کتابی ساخت ولی چو دید خطت خط بر آن کتاب کشید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۸۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

احسان
2020-08-03T13:06:17
مصرع نخست، پس از "و" یک فاصله می خواهد"وز" نادرست است، " گشاد و ز رخ" درست است.