محتشم کاشانی:هزارگونه متاع است ناز را به دکانش نگاه گوشهٔ چشم از متاعهای گرانش
❈۱❈
هزارگونه متاع است ناز را به دکانش
نگاه گوشهٔ چشم از متاعهای گرانش
خطاب خود به من از اهل بزم خاسته پنهان
که نرگسش شده گویا و خامش است زبانش
❈۲❈
هزار نکته بیان میکند به جنبش ابرو
هزار نکته دیگر که مشکل است بیانش
حواله دل محروم من نمیشود الا
به سهو تیر نگاهی که میجهد ز کمانش
❈۳❈
دلم که صبر و خرد بردهاند بیخبر از وی
به آن دو نرگس فتان مگر که فتنه گمانش
به من که ساده دلی کاملم ملاطفت وی
تغافلیست که خود نام کرده لطف نهانش
❈۴❈
کسی چه نام کند غبن این معامله کاورا
نگاه بر دگرانست و محتشم نگرانش
کامنت ها