گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:مهی که زینت حسنست گرمی خویش طپانچه بر رخ خورشید می‌زند رویش

❈۱❈
مهی که زینت حسنست گرمی خویش طپانچه بر رخ خورشید می‌زند رویش
چرنده را ز چرا باز می‌تواند داشت نگاه دلکش ناوک گشای آهویش
❈۲❈
هزار خنجر زهر آب داده نرگس او کشیده بهر دلیری که بنگرد سویش
چنان ربود دل مرا که هیچ دیده ندید همین کدیایت محل غمزهٔ محل جویش
❈۳❈
ز راه دیده به دل می‌رسد هزار پیام به نیم جنبشی از گوشه‌های ابرویش
خدنگ نیمکش غمزه‌اش نخورده هنوز به من چشانده فلک زور و دست و بازویش
❈۴❈
نهفته کرده کمانی به زه که بی‌خبرند ز ناوک افکنی آن دو چشم جادویش
خموشیش نه ز اعراض بود دی که نداد به لب مجال سخن غمزه سخنگویش
❈۵❈
هنوز محتشم آن ماه نارسیده ز راه بیا ببین که چه غوغاست بر سر کویش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۴۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حافظ سعدی
2022-05-18T21:53:01.4868813
بیت 4 مصرع دوم  معنی "کدیایت" =؟ همین کدیایت محل غمزهٔ محل جویش