گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:کاش مرگم سازد امشب از فغان کردن خلاص تا سگش از درد سر آسوده گردد من خلاص

❈۱❈
کاش مرگم سازد امشب از فغان کردن خلاص تا سگش از درد سر آسوده گردد من خلاص
شد گرفتاری ز حد بیرون اجل کو تا شود من ز دل فارغ دل از جان رسته جان از تن خلاص
❈۲❈
داشتم در صید گاه صد زخم از بتان در نخستین ضربتم کرد آن شکارافکن خلاص
سوختم ز آهی که هست اندر دلم از تیر خویش روزنی کن تا شوم از دود این گلخن خلاص
❈۳❈
بی تو از هستی به جام مرغ روحم را بخوان از قفس تا گردد آن فرقت کش گلشن خلاص
محتشم در عاشقی بدنام شد پاکش بسوز تا شوی از ننگ آن رسوای تر دامن خلاص

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۴۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها