محتشم کاشانی:منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص تو غلط مهر به غمخواری اغیار حریص
❈۱❈
منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص
تو غلط مهر به غمخواری اغیار حریص
باغ حسن تو نم از خون جگر میطلبد
گریزاریست مرا دیدهٔ خونبار حریص
❈۲❈
ز آب و آیینه بجو صورت این سر که چراست
به تماشای جمالت در و دیوار حریص
مرض عشق من آن مایهٔ بد نامیها
کرده او را به هلاک دل بیمار حریص
❈۳❈
خنده فرمای لب حسن که آن زاری ماست
یار را کرده به آزار دل زار حریص
زود جانها به بهای دهنش رفته که بود
جنس نایاب و محل تنگ و خریدار حریص
❈۴❈
میتوان باخت ز بسیاری لطفش به رقیب
که حریص است به آزارم و بسیار حریص
نازکاین نوع شود سلسله جنبان هوس
به طلب چون نشود طبع طلبکار حریص
❈۵❈
محتشم حرص تو ظاهر شده در دیدن او
که به خونت شده آن غمزهٔ خونخوار حریص
کامنت ها