گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ چنان که ز وصل آن چنان ندارم حظ

❈۱❈
به هجر یار که از غیر آن ندارم حظ چنان که ز وصل آن چنان ندارم حظ
به غیر حیرت عشقت چه باعث است ای گل که چشم دارم و از گلستان ندارم حظ
❈۲❈
ز بس که خورده‌ام از قاصدان فریب اکنون به هیچ مژده من بدگمان ندارم حظ
نوید عمر ابد هم به گوش ناخوش نیست که بی تو بس که به جانم ز جان ندارم حظ
❈۳❈
به مزدی سفرم کاش خانمان سکون که از وطن من بی‌خانمان ندارم حظ
زهم ببر ز من ای همزبان که من بی او زبان ندارم و از هم زبان ندارم حظ
❈۴❈
ره جهان دگر محتشم کنون سر کن که بهر عمر چنین زین جهان ندارم حظ

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۵۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها