گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:در فراقش چون ندادم جان خود را ای فلک نام ننگ‌آمیز من از لوح هستی ساز حک

❈۱❈
در فراقش چون ندادم جان خود را ای فلک نام ننگ‌آمیز من از لوح هستی ساز حک
یار عشق دیگران را گر ز من کردی قیاس ساختی با خاک یک سان عاشقان را یک به یک
❈۲❈
هرکه شد پروانه شمعی و سر تا پا نسوخت بایدش در آتش افکندن اگر باشد ملک
دی که خلقی را به تیر غمزه کردی سینه چاک گر نمی‌کشتی مرا از غصه میگشتم هلاک
❈۳❈
ماه و ماهی شاهد حالند کز هجر تو دوش آب چشمم تا سمک شد دود آهم تا سماک
بر سر خاک شهیدان خود آمد جامه چاک ای فدای دامن پاکت هزاران جان پاک
❈۴❈
خواهم از گلهای اشگم پرشود روی زمین تا نیفتد سایهٔ سرو سرافرازت به خاک
بس که می‌بینم تغیر در مزاج نازکت وقت جورت شادمانم گاه لطف اندر هلاک
❈۵❈
حال دل رسید از من گفتمش قلبی اذک گفت پس دل بر کن از جا نگفتمش روحی فداک
روشن است از پر تو تیغت چراغ جان من گر چو شمع از تن سرم صدبار برداری چه باک
❈۶❈
محتشم روزی که با داغت برآرد لاله‌سان سر ز جیب خاک بشناسش به جیب چاک چاک

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۷۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها