گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:در بزم چون به کین تو غالب گمان شدم جان در میان نهادم و خود برکران شدم

❈۱❈
در بزم چون به کین تو غالب گمان شدم جان در میان نهادم و خود برکران شدم
پاس درون قرار به نامحرمان چو یافت من محفل تو را ز برون پاسبان شدم
❈۲❈
دیدم که دیدن رخت از دور بهتر است صحبت گذاشتم ز تماشائیان شدم
این شد ز خوان وصل نصیبم که بی‌نصیب از التفات ظاهر و لطف نهان شدم
❈۳❈
بر رویم آستین چو فشانید در درون دم ساز در برون به سگ آستان شدم
عمرت در از باد برون آن چه میتوان لیکن که من ز پند تو کوته زبان شدم
❈۴❈
چون محتشم اگرچه به صدخواری از درت هرگز نمی‌شدم به کنار این زمان شدم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها