گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:به خود دوشینه لطفی از ادای یار فهمیدم وز آن یک لطف صد بی‌تابی از اغیار فهمیدم

❈۱❈
به خود دوشینه لطفی از ادای یار فهمیدم وز آن یک لطف صد بی‌تابی از اغیار فهمیدم
ز عشقم گوئی آگاه است کامشب از نگاه او حجاب آلوده تغییری در آن رخسار فهمیدم
❈۲❈
به تمکینی که مژگانش به جنبیدن نشد مایل تواضع کردنی زان نرگس پرکار فهمیدم
چنان تیر اشارت در کمان پنهان نهاد آن بت که چون پیکان گذشت از دل من افکار فهمیدم
❈۳❈
چنان فصاد مژگانش به حکمت زد رگ جانم که چون تن دست شست از جان من بیمار فهمیدم
به لطفم گفت حرف آشنا لیک آن چنان حرفی که من پهلو نشین بودم ولی دشوار فهمیدم
❈۴❈
ز گل بر سرزدن چون گفتمش کامشب مگر مستی ز لعلش سرزد انکاری کزو اقرار فهمیدم
نوید وعده کز دست بوس افتاده بالاتر ز شیرین جنبش آن لعل شکربار فهمیدم
❈۵❈
رخش تا یافت تغییر از نگاهم هرکه در مجلس نهانی کرد حرف خود باو اظهار فهمیدم
چو تیر غمزه بر من کرد پرکش در دلش بیمی ز اغیار از توقف کردن بسیار فهمیدم
❈۶❈
برفتن محتشم مشتاب چون مجلس خورد بر هم که طرح بزم خاصی از ادای یار فهمیدم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۱۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها