محتشم کاشانی:ز دستت جیب گل پیراهنانرا چاک میبینم به راهت فرق زرین افسران را خاک میبینم
❈۱❈
ز دستت جیب گل پیراهنانرا چاک میبینم
به راهت فرق زرین افسران را خاک میبینم
نیند این بولاهوس طبعان الایش گزین عاشق
منم عاشق که رویت را به چشم پاک میبینم
❈۲❈
سبک جولان بتی قصد سر این بینا دارد
که از سرهای شاهانش گران فتراک میبینم
جمالش ذره در صورت قالب نمیگنجد
به آن عنوانکه من ز آئینهٔ ادراک میبینم
❈۳❈
تصور میکنم کاب لطافت میچکد زان رخ
زبس کز نشاء حسنش طراوتناک میبینم
اجل مشکل که یابد نوبت آن دو عهدان قاتل
که در کار خودش بس چست و پر چالاک میبینم
❈۴❈
تو دست خود زقتل محتشم دارای اجل کوته
که آن فتح از در شمشیر آن بیاک میبینم
کامنت ها