گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:دل خود را هنوز اندر تمنای تو می‌بینم که میمیرم چو ماهی را به سیمای تو می‌بینم

❈۱❈
دل خود را هنوز اندر تمنای تو می‌بینم که میمیرم چو ماهی را به سیمای تو می‌بینم
نسیم آشنائی لرزه می‌اندازدم بر تن چو سروی را به لطف قد رعنای تو می‌بینم
❈۲❈
به شکلت دیده‌ام شوخی و خواهد کشتنم گویا که در وی نشاء عاشق کشیهای تو می‌بینم
ثبات عشق دیرین بین که دارم چشم برغیری ولی دل را پر از آشوب و غوغای تو می‌بینم
❈۳❈
به خونم کرد چابک دست دیگر دست خود رنگین سر خود را ولی افتاده در پای تو می‌بینم
گل اندامی دگر افکنده در دامم ولی خود را اسیر اندر خم زلف سمن سای تو می‌بینم
❈۴❈
برآتش میزنی هردم ز جائی محتشم خود را که دیداست آن چه من از طبع خود رای تو می‌بینم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۳۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها