گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:وصل کو تا بی‌نیاز از وصل آن دلبر شوم ترک او گویم پرستار بت دیگر شوم

❈۱❈
وصل کو تا بی‌نیاز از وصل آن دلبر شوم ترک او گویم پرستار بت دیگر شوم
عقل کو تا سرکشم یک چند از طوق جنون یعنی آزاد از کمند آن پری پیکر شوم
❈۲❈
کو دلی چون سنگ تا از لعل او یک‌بارگی برکنم دندان و خون آشام از آن ساغر شوم
چند غیرت بیند و گویند با من کاشکی کم شود حسن تو یا او کور یا من کر شوم
❈۳❈
من دم بیزاری از عشق تو می‌خواهم دگر با وجود آن که هردم بر تو عاشق‌تر شوم
ذره‌ای از من نخواهی یافت دیگر سوز خویش گر ز عشقت آن قدر سوزم که خاکستر شوم
❈۴❈
صحبت ما و تو شدموقوف تا روزی که من با دل پرخون دو چارت در صفت محشر شوم
سر طفیل توست اما با تو هستم سر گران تا به شمشیر اجل فارغ ز بار سر شوم
❈۵❈
محتشم شد مانعم قرب رقیب از بزم او ورنه من می‌خواستم کز جان سگ آن در شوم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حافظ سعدی
2023-03-27T02:39:15.0465258
دوچار لغت‌نامه دهخدا- دوچار گشتن؛ به یک ناگاه دوکس به یکدیگر رسیدن و در مخاصمه شدن . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) :هرکه با تو به جنگ گشت دوچاربا ظفر نزد او یکی است هرب . فرخی .