گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:همچو شمع از مجلست گریان و سوزان می‌رویم رشک بر رخ تاب در دل داغ بر جان می‌رویم

❈۱❈
همچو شمع از مجلست گریان و سوزان می‌رویم رشک بر رخ تاب در دل داغ بر جان می‌رویم
همره ما جز خیال کاکل و زلف تو نیست خود پریشانیم و با جمعی پریشان می‌رویم
❈۲❈
ساختن با محنت عشق تو آسانست لیک از جفای دهر و ناسازی دوران می‌رویم
همچو بلبل بینوا دور از گلستان می‌شویم همچو طوطی تلخ کام از شکرستان می‌رویم
❈۳❈
همچو مور از پایهٔ تخت سلیمان گشته دور هم به یاد او سوی تخت سلیمان می‌رویم
یعنی از خاک حریم شاه سوی ملک فارس ز اقتضای گردش گردون گردان می‌رویم
❈۴❈
محتشم درمان درد ما وصال یار بود وه که درد خویش را ناکرده درمان می‌رویم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۵۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها