گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:بس که به من زر فشاند دست زرافشان خان دست امید مرا دوخت به دامان خان

❈۱❈
بس که به من زر فشاند دست زرافشان خان دست امید مرا دوخت به دامان خان
رایت فتح قریب میشود اینک بلند کایت فتح قریب آمده در شان خان
❈۲❈
آن که قضا را به حکم کرده نگهدار دهر خود ز تقاضای لطف گشته نگهبان خان
می‌کند ایزد ندا کای فلک فتنه‌زا جان تو در دست ماست جان تو و جان خان
❈۳❈
صولت جباریش پوست ز سر برکشد یک دم اگر سر کشد چرخ ز فرمان خان
سلسلهٔ فتح را می‌کند آخر به پا آن ید قدرت که هست سلسلهٔ جنبان خان
❈۴❈
دور نباشد اگر غیرت پروردگار در گذراند ز دور مدت فرمان خان
از صله بی‌شمار در چمن روزگار شد لقبش محتشم مرغ غزل خوان خان

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۵۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها