گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:رخت را آفتاب سایه‌گستر می‌توان گفتن خطت را سایهٔ خورشیدپرور می‌توان گفتن

❈۱❈
رخت را آفتاب سایه‌گستر می‌توان گفتن خطت را سایهٔ خورشیدپرور می‌توان گفتن
میانت را نشاید موی گفت از نارکی اما دهانت را ز تنگی تنگ شکر می‌توان گفتن
❈۲❈
رخت را با رخ یوسف مقابل می‌توان کردن دمت را با دم عیسی برابر می‌توان گفتن
مکرر گرچه نتوان گفت با آن نوش لب حرفی لبش را گفته‌ام قند و مکرر می‌توان گفتن
به آن مه در سرمستی حدیثی گفته‌ام کین دم
نه ز آن برمی‌توان گشتن نه دیگر می‌توان گفتن
❈۳❈
به سان محتشم داد به شاهی کشور دل را که او را پادشاه هفت کشور می‌توان گفتن
سپهر دین و دولت شهسوار عرصه شوکت که خاک پای او را تاج قیصر می‌توان گفتن
❈۴❈
الوالغالب جلال الغروالدین شاه ابراهیم که نعل توسنش را ماه نور می‌توان گفتن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۶۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها