گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن گفت اگر یار مکنی شکوه ز آزار مکن

❈۱❈
گفتمش دم به دم آزار دل زار مکن گفت اگر یار مکنی شکوه ز آزار مکن
گفتمش چند توان طعنه ز اغیار شنید گفت از من بشنو گوش باغیار مکن
❈۲❈
گفتم از درد دل خویش به جانم چه کنم گفت تا جان شودت درد دل اظهار مکن
گفتم آن به که سر خویش فدای تو کنم از میان تیغ برآورد که زنهار مکن
❈۳❈
گفتمش محتشم دلشده را خوار مدار گفت خورد از پی عزت او خوار مکن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

فرزاد
2020-09-09T05:57:02
گفتمش دم به دم آزار دل زار مکنگفت اگر یار منی شکوه ز آزار مکنگفتمش چند توان طعنه ز اغیار شنیدگفت از من بشنو گوش به اغیار مکنگفتم از درد دل خویش به جانم ، چه کنمگفت تا جان شودت درد دل ، اظهار مکنگفتم اقرار به عشق تو نمی کردم کاشگفت اقرار چو کردی دگر انکار مکنگفتم آن به که سر خویش فدای تو کنماز میان ، تیغ بر آورد که زنهار مکنگفتمش محتشم دلشده را خوار مدارگفت خود را ز پی عزت او خوار مکن
nabavar
2020-09-09T08:48:54
گرامی فرزاد گفت تا جان شودت، درد دل اظهار مکننظر شما چیست؟