محتشم کاشانی:به دوستی خودم میکشی که رای من است این به خویش دشمنی کرده‌ام سزای من است این
❈۱❈
به دوستی خودم میکشی که رای من است این
به خویش دشمنی کرده‌ام سزای من است این
گداختم ز جفا تا وفا به عهد تو کردم
بلی نتیجهٔ عهد تو و فای من است این
❈۲❈
به قول مدعیم میکشی و نیستی آگه
که در غمی که منم عین مدعای من است این
وفا نگر که دم قتل من ز خیل سگانش
یکی نکرد شفاعت که آشنای من است این
❈۳❈
عجب نباشد اگر پا کشم ز مسند قربت
تو آفتابی و من ذره‌ام چه جای من است این
دلم که گشته ز بی‌غیرتی مقیم در آن کو
از آن مقام برانش که بی رضای من است این
❈۴❈
اگر ز غم برهی محتشم دچار تو گردد
بگو کمینه غلام گریز پای من است این
کامنت ها