گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:رفتی و رفت بی‌رخت از دیده روشنی در دیده ماند اشکی و آن نیز رفتنی

❈۱❈
رفتی و رفت بی‌رخت از دیده روشنی در دیده ماند اشکی و آن نیز رفتنی
آن تن ز پافتاد که در زیر بار عشق از کوههای درد نکردی فروتنی
❈۲❈
آن قدر که بود خیمهٔ عشق تو را ستون از بار هجر گشت بیک بار منحنی
چشمی که دل به دامن پاکش زدی مثل از گریهٔ شهره گشت به آلوده دامنی
❈۳❈
دستی که پیش روی تو گلشن طراز بود از داغ دسته بست ز گلهای گلخنی
باری تو با که بردی و بی‌من درین سفر جان را که برق عشق تو را کرد خرمنی
❈۴❈
آن غمزه‌ای که یک تنه می‌زد به صد سپاه در ره کدام قافله را کرد رهزنی
آن ترک‌تاز ناز به گرد کدام ملک کرد از سپاه دغدغه تاراج ایمنی
❈۵❈
پیدا شد از فروغ رخت بر کدام دشت در لاله‌ها طراوت گلهای گلشنی
چشم کدام آهو از آن چشم جان شکار آموخت آدمی کشی و مردم افکنی
❈۶❈
افسوس محتشم که ره نطق بست و ماند در کان طبع نادره در های مخزنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۷۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها