گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:با من بدی امروز زاطوار تو پیداست بدگو سخنی گفته ز گفتار تو پیداست

❈۱❈
با من بدی امروز زاطوار تو پیداست بدگو سخنی گفته ز گفتار تو پیداست
همت آئینهٔ نیر دلان صورت خوبت این صورت از آئینهٔ رخسار تو پیداست
❈۲❈
آن نکته سربسته که مستی است بیانش ز آشفتگی بستن دستار تو پیداست
از خون یکی کرده‌ای امروز صبوحی از سرخوشی نرگس خون‌خوار تو پیداست
❈۳❈
ساغر زده می‌آئی و کیفیت مستی از بی سر و سامانی رفتار تو پیداست
داری سر آزار که تهدید نهانی از جنبش لبهای شکر بار تو پیداست
❈۴❈
دزدیده بهم بر زده‌ای خاطر جمعی از درهمی طره طرار تو پیداست
در حرف زدن محتشم از حیرت آن رو رفته است شعور تو ز اشعار تو پیداست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

محمود
2012-04-12T17:16:39
در بسیاری از متون قدیمی و اشعار ،حتی در دوره نه چندان دور دیده می شود که هاء ساکن، در پایان کلمه اگر با همزه بیاید مانند مورد منظور ( ای ) تلفظ می شود و این مطلب تازه ای نیست.
محمد
2011-01-21T17:48:48
به نظر من در بیت چهارم مصرع اول (از خون یکی کردهٔ امروز صبوحی) این درست باشه:از خون یکی کرده ای امروز صبوحی؟---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.