گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

محتشم کاشانی:حکمی که همچو آب روان در دیار اوست خونریز عاشقان تبه روزگار اوست

❈۱❈
حکمی که همچو آب روان در دیار اوست خونریز عاشقان تبه روزگار اوست
از غیرتم هلاک که بر صید تازه‌ای هم زخم زخم کاری و هم کار کار اوست
❈۲❈
خون می‌چکاند از دل صد صید بی‌نصیب تیر شکاری که نصیب شکار اوست
بدعاقبت کسی که چو من اعتماد وی بر عهدهای بسته نا استوار اوست
❈۳❈
حرفی که می‌گذارد و می‌داردم خموش لطف نهان و مرحمت آشکار اوست
باغیست تازه باغ عذارش که بی گزاف صد فصل در میان خزان و بهار اوست
❈۴❈
نیکوترین نوازش جانان محتشم آزار جان خسته و جسم فکار اوست
فریاد اگر نه جابر آزار او شود سلمان جابری که خداوندگار اوست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۹۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها