گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عثمان مختاری:بیامد به پیش فرانک دلیر سپهدار فرخنده شیر گیر

❈۱❈
بیامد به پیش فرانک دلیر سپهدار فرخنده شیر گیر
چه دیدش فرانک برآمد برش فرود آمد و بوسه زد بر سرش
❈۲❈
سپهدار کردش بسی آفرین که شاهین به تختت بود تیزبین
دگر رای میدان گردان مکن چنین آرزو رزم میدان مکن
❈۳❈
برو تا نداند کسی زین سپاه که هستی تو دخت جهان جوی شاه
چو باریم بخشد خداوند ماه بگیرم سر تخت هیتال شاه
❈۴❈
وز آن پس تو را سوی ایران برم تو باشی سربانوان حرم
ولیکن ندانم ایا گلعداز که بود این چنین زرد پوش سوار
❈۵❈
فرانک بدو گفت ای نره شیر به من نیز ننمود روی آن دلیر
مرا برد و در زیر بند آورید سرم را به خم کمند آورید
❈۶❈
به نیرو گسستم شب تیره بند بر شیر کی تاب دارد کمند
برون آمدم من ز زندان اوی بریدم سر پاسبانان اوی
❈۷❈
شب تیره و کس نبد با خبر همه پاسبانان به خواب سحر
بر اسبی نشستم شب تیره من برفتم برون از دم انجمن
❈۸❈
سپهدار گفتا برون باد گرد بدین سان مکن باز رای نبرد
فرانک سبک سوی لشکر گرفت سبک آنکه بردست سر برگرفت
❈۹❈
جهان جوی برگشت از آوردگاه فرود آمدند آن دو شاه سپاه

فایل صوتی شهریارنامه بخش ۳۸ - هنرنمائی کردن فرانک با شهریار گوید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها